مارگیری که اژدها آورده است

امتیاز به این کتاب

مارگیری برای گرفتن ماربه کوهستان رفت تا با افسون های خویش ماری بگیرد. اومی دانست که:

گرگران و گرشتابنده بُوَد   آنکه جوینده است یابنده بُوَد

امّا سرانجام درآن کوهستان سرداژدهایی مرده دید. آن اژدها را که فکرمی کرد مرده است برداشت وسوی بغداد آمد. درکنار رود دجله بساط خودرا گسترد, غلغله درشهربغداد افتادکه:

مارگیری اژدها آورده است   بوالعجب نادر شکاری کرده است

مردمان بسیاری از افراد نادان وساده لوح به دور آن معرکه گرد آمدند وبدان اژدهای بسته به طناب که مرده به نظری می رسید می نگریستند وبرای دیدن آن از سروکول هم بالامی رفتند. به تدریج آفتاب برآمد وگرمای خورشیدعراق اژدها را جان تازه داد وبه حرکت درآمد, نخست مردم شگفت زده بدان می نگریستند ولی وقتی دیدند که حرکتش تندترشد وطناب ها را ازهم گستت از ترس پابه فرارگذاشتند, صدها نفر براثرفشار زیردست وپا افتادند وجان دادند. مارگیری از ترس برجاخشک شده بود وبرسرخودمی زد که چرامن چنین موجودی را آوردم که بلای جانم باشد, امّا افسوس ودریغ که دیرشده بود.

اژدها یک لقمه کرد آن گیج را   سهل باشد خون خوری حجّاج را

آن اژدها آن ابله رایک لقمه خودکرد, همانطور که حجّاج یوسف ثقفی فرمانده عبدالملک مروان هزاران تن رابه دست خودکشت وصدها هزارنفر را زندانی کرد. او ازپلیدترین وخون ریزترین حکّام تاریخ اسلام است.

نتیجه: آری ای انسان!!

نفست اژدرهاست او کی مرده است   از غم بی آلتی افسرده است

گربیابد آلت فرعون او   که به امر او همی رفت آب جو

آنگه او بنیاد فرعون کُنَد   راه صد موسی و صد هارون زند

اژدها را دار در برفِ فراق   هین مکَش او را به خورشیدعراق

درباره ی caffeinebookly

مطلب پیشنهادی

مشاهده یک فیل وچند برداشت

سرزمین هندجای فیل است وهندیان ازقدیم به فیل بانی وآموزش پیل ونمایش آن معروف بودند. …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *