بخشی از کتاب دلهره هستی: مادر کودک نیز خموش میماند. گاهی کودک از او میپرسید: به چه میاندیشی؟ و او در جواب میگفت: به هیچ. این سخن عین حقیقت بود. همهچیز همینجاست. پس او به هیچ میاندیشید. زندگی او، علائق و کودکانش همینجایند و حضورشان چنان طبیعی است که احساس …
توضیحات بیشتر »کتاب شکست
بخشی از کتاب شکست: آلکساندر آلکساندرویچ فادیف نویسندهی بزرگ و نامی شوروی در سال 1901 در شهر «ته ور» در یک خانوادهی روستائی متولد شد. دوران کودکی را در شرق دور گذراند. پدرش معلم و مادرش پرستار بود و در عین حال در امور کشاورزی دست داشتند. بدین سان آلکساندر …
توضیحات بیشتر »کتاب هفده انگلیسی مسموم
بخشی از کتاب هفده انگلیسی مسموم: اولین نکتهای که توجه خانم پرودنسیالینور را هنگامی که به بندر ناپل رسید به خود معطوف کرد این بود که آنجا نیز همان بویی را میداد که در بندر ریوآچا به مشام میرسید. بدیهی است که آن را برای هیچکس تعریف نکرد. چون در …
توضیحات بیشتر »کتاب بعد از ظهر باشکوه بالتازار
بخشی از کتاب بعد از ظهر باشکوه بالتازار: ساختن قفس تمام شده بود. بالتازار مثل همیشه آن را جلو در، زیر سقف آویزان کرد و تا آمد ناهارش را تمام کند هی مردم به تماشای آن میآمدند و میگفتند: زیباترین قفسی است که تا به حال ساخته شده. تعداد تماشاگران …
توضیحات بیشتر »کتاب هشت کتاب
بخشی از کتاب هشت کتاب: کتاب هشت کتاب اثر سهراب سپهری میباشد که این کتاب شامل هشت دفتر است و دارای 135 شعر از سهراب سپهری میباشد. از معروفترین اشعار سپهرا سپهری میتوان به صدای پای آب، پشت دریاها، آب و در گلستانه اشاره کرد که مردم با این اشعار …
توضیحات بیشتر »کتاب من یه احمقم
بخشی از کتاب من یه احمقم: خیلی ناجور ضربه خوردم. ضدحال از این بدتر نمیشد. همهاش هم تقصیر حماقت خودم بود. بعضی وقتها که بهاش فکر میکنم، دلم میخواد زار زار گریه کنم، به خودم و همه کس و ناکسام فحش بدم یا دو دستی بزنم تو سر خودم. شاید …
توضیحات بیشتر »کتاب آهستگی
بخشی از کتاب آهستگی: ناگهان هوس کردیم غروب و شب را در یک قصر بگذرانیم. قصرهای زیادی را در فرانسه به صورت هتل بازسازی کردهاند؛ چهارگوشی از سبزی گمشده در گسترهای از زشتی بیسبزی، مجموعه کوچکی از باریکه راهها، درختها و پرندهها بین شبکهای عظیم از بزرگ راهها. همینطور که …
توضیحات بیشتر »کتاب افسانه محبت
بخشی از کتاب افسانه محبت: روزی روزگاری پادشاهی بود و دختری داشت شش هفت ساله. این دختر کنیز و کلفت خیلی داشت، نوکری هم داشت کی از خودش بزرگتر به نام قوچ علی. وقت غذا اگر دستمال دختر زمین میافتاد، قوچ علی بش میداد. وقتبازی اگر توپ دورتر میافتاد، قوچ …
توضیحات بیشتر »کتاب نامه
بخشی از کتاب نامه: نویسنده میاندیشد. هیچ داستانی برای گفتن وجود ندارد. و ملال آغاز میشود. و چون به تنهایی این ملال را ندارد از نو به داستان پناه میآورد. من به سادگی میتوانم ملالم را به شخصیتهایم انتقال دهم. و جستجو را برای پیداکردن شخصیتهایی که پذیرای ملال وی …
توضیحات بیشتر »کتاب تنهایی پرهیاهو
بخشی از کتاب تنهایی پرهیاهو: پیش از این میدانستم و بعد از خواندن رمان “تنهایی پرهیاهو” نوشتهی “بهومیل هرابال” یقین کردم که گاهی اتفاق خاصی در بین قشر کتابخوان ایرانی رخ میدهد؛ این اتفاق چنین است؛ کتابی چاپ میشود وعدهای در همان اوایل ورودش به بازار کتاب آن را میخوانند …
توضیحات بیشتر »