بخشی از کتاب شرح زندگی من: ساعت چهار و نیم بعد از ظهر است. من در خوابگاهم روی تختم درازکشیدهام و با اینکه اتاقمان پنجرهای به بیرون ندارد، امّا آنچه آن بیرون، روزمرهی آن است را به خوبی ادراک میکنیم. خیابانهای کثیف منتهی به خیابان پرهیاهوی داریوش، پر از آدمهایی …
توضیحات بیشتر »کتاب چنین گفت حافظ
بخشی از کتاب چنین گفت حافظ: سخن راندن از «حافظ»، سخن راندن از یک فرهنگ پُربار است. غزل حافظ، قرنهاست که روشن بخش جان و دل ایران و ایرانی است. اشعاری بلیغ که در هر آشیانه، عروس محفل ذوق و ادب بوده و جادوی تسخیرکننده اعتقاد و ایمان مردم میباشد. …
توضیحات بیشتر »ستاره های عاشق
بخشی از کتاب ستاره های عاشق: خلخالی به پا، خطی به سینه چقدر آفتاب امشب، خوش افتاده است به کدام اعتقاد عادت داری، به کدام اعتماد دوستت بدارم ستاره امشب، آدمکش افتاده است خاری به قلب، خنجری به دست به همراهیم رامشگری که امشب، خامش افتاده است. نام کتاب: ستاره …
توضیحات بیشتر »کتاب ماجرای پسر طلافروش
بخشی از کتاب ماجرای پسر طلافروش: یکی بود یکی نبود، غیر از خدا، هیچکس نبود. روزی روزیگاری، نه در زمانهای گذشته، بلکه همین نزدیکیها، در شهر شیراز، طلافروش بسیار ثروتمندی بنام علی نمازی زندگی میکرد. علی نمازی ثروت هنگفتی داشت که از اجدادش بهش ارث رسیده بود و هر روزهم …
توضیحات بیشتر »کتاب چند داستان کوتاه
بخشی از کتاب چند داستان کوتاه: یک روز درمیان هلهله آوردنش؛ از مشهد. بیبی را میگویم. بیبی که روزهای کودکیم را از قصه میانباشت. من و برادرانم را، پهلوی خویش جامی داد؛ و قصه پیریهای سبز و سرخ و سیاهش را برای ما میگفت. او را میان هلهله آوردند. او …
توضیحات بیشتر »کتاب هدیه سال نو
بخشی از کتاب هدیه سال نو: یک دلار و هشتاد و هفت سنت. همهاش همینبود و شصت سنت آن هم سکههای یک سنتی بود؛ سکه هایی که طی مدت درازی یک سنت و دوسنت در نتیجه چانه زدن با بقال و سبزی فروش و قصاب گردهم آمدهبود؛ سکههایی که با …
توضیحات بیشتر »کتاب افسانه درخت خرما و بزی
بخشی از کتاب افسانه درخت خرما و بزی: درخت خرما و بزی طرح جدیدی است از افسانه کهن درخت آسوریگ. اصل این افسانه به زبان پهلوی، یکی از زبانهای کهن ایرانی، است. درخت آسوریگ افسانهای منظوم است که بیانگر اندیشه و باور ایرانیان و همسایگانشان در روزگاران دور است. همچنین …
توضیحات بیشتر »کتاب داستان های مثنوی به نثر
بخشی از کتاب داستان های مثنوی به نثر: پادشاه قدرتمند و توانایی، روزی برای شکار با درباریان خود به صحرا رفت، در راه کنیزک زیبایی دید و عاشق او شد. پول فراوان داد و دخترک را از اربابش خرید، پس از مدتی که با کنیزک بود. کنیزک بیمار شد و …
توضیحات بیشتر »کتاب شنبه های بی طعم
بخشی از کتاب شنبه های بی طعم: گربهی عمه مصی روی پام لم داده بود. با اینکه لاغرمردنی بود تنینرم و دوست داشتنی داشت وقتی روی سرش با انگشت دست میکشیدی چشماشو میبست و خودشو برات لوس میکرد اونوقت بود که عمه مصی قربون صدقش میرفت، مامان زیرلب استغفرالله استغفرالله …
توضیحات بیشتر »کتاب آدم دیوانه کیست؟؟
بخشی از کتاب آدم دیوانه کیست؟؟: فضای حیاتی تفکر فلسفه عملاً اروپاست، لااقل در صورتی که ما فلسفه را نحوه تفکرخاصی بدانیم که از آن مغرب زمین است. مغرب زمینی که خود را وارث تفکر یونانی کرده است. معنی این گفته این نیست که فلسفه چون موهبت الهی به مغرب …
توضیحات بیشتر »