سعدی

انتخاب رأی شاه برای دوری ازسرزنش او

انوشیروان (یکی از شاهان معروف ساسانی) چندوزیر داشت, آنها باهم درباره یکی از کارهای مهم کشور به مشورت پرداختند وهریک از آنها دارایی رایی بود ورأی دیگران را نمی پسندید. بوذرجمهر (وزیربرجسته انوشیروان) رأی انوشیروان را برگزید. وزیران در غیاب شاه به بوذر جمهر گفت: چرا رأی شاه را برگزیدی؟؟ …

توضیحات بیشتر »

پرهیز از تحمل بارسنگین گناه

پادشاهی فرمان داد تابی گناهی را اعدام کنند, زیرا به خاطربی اعتنایی او, بر او خشمگین شده بود بی گناه گفت: ای شاه به خاطر خشمی که نسبت به من داری آزار وکشتن مرامجوی, زیرا اعدام من با قطع یک نفس پایان می یابد, ولی بارگناه آن همیشه بردوش توخواهدماند …

توضیحات بیشتر »

انتخاب رأی شاه برای دوری از سرزنش

انوشیروان (یکی از شاهاه معروف ساسانی) چندوزیرداش, آنها باهم درباره یکی از کارهای مهم کشور به مشورت پرداختند وهریک ازآنها دارای رایی بود ورأی دیگران را نمی پسندید. بوذرجمهر (وزیربرجسته انوشیروان) رأی انوشیروان را برگزید. وزیران در غیاب شاه به بوذرجمهرگفتند: چرا رأی شاه را برگزیدی؟؟ رأی او چه امتیازی …

توضیحات بیشتر »

نصیحت ذوالنون مصری

(ذوالنون مصری در قرن سوم می زیست واز عرفای آن عصربود. بعضی اورا از شاگردان مالک بن انس می دانند) یکی از ویزران نزد او رفت وازهمت وخودگفت: روز وشب به خدمت شاه اشتغال دارم وبه خیر او امیدوارمی باشم واز مجازاتش هراسان هستم. ذوالنون با شنیدن این سخن گریه …

توضیحات بیشتر »

فقیر آزاده دربرابرشاه

فقیری وارسته وآزاده در گوشه ای نشسته بود. پادشاهی از کناراوگذشت. آن فقیر براساس اینکه آسایش زندگی را درقناعت دیده بود, دربرابرشاه برنخاست وبه او اعتنانکرد. پاشاه به خاطرغرور وشوکت سلطنت, از آن فقیروارسته رنجیده خاطرشد وگفت:­ این گروه خرقه پوشان (لباس پروصله پوش) همچون جانواران بی معرفتند که از …

توضیحات بیشتر »

نتیجه مهر ونامهری رهبر به ملت

در مسجدجمعه شهردمشق, درکنارمرقد مطهر حضرت یحیی پیغمبرعلیه السلام به عبادت و راز ونیاز مشغول بودم, ناگاه دیدم یکی از شاهان عرب که به ظلم وستم شرت داشت برای زیارت قبریحیی علیه السلام به آنجا آمد ودست به دعابرداشت وحاجت خود را ازخدا خواست. درویش و غنی بنده این خاک …

توضیحات بیشتر »

افسوس شاه از عمربرباد رفته

یکی از شاهان عجم, پیر فرتوت ورنجور شده بود, به طوری که دیگر امید به ادامه زندگی نداشت. دراین هنگام سواری نزد او آمد وگفت: مژده باد به تو ای فلان قلعه را فتح کردیم ودشمنان را اسیرنمودیم وهمه سپاه وجمعیت دشمن در زیرپرچم تو آمدند وفرنمابر فرمان توشدند. شاه …

توضیحات بیشتر »

مراقب از گزند آن کس که ازانسان می ترسد

«هرمز» فرزند انوشیروان (وقتی به سلطنت) وزیران پدرش رادستگیر وزندانی کرد. از او پرسید: تواز ویزان چه خطایی دیدی که آنها را دستگیر وزندانی نموده ای؟؟ هرمزدرپاسخ گفت: خطایی ندیده ام, ولی دیدم ترس ازمن, قلب آنهارا فراگرفته وآنها بی اندازه از من می ترسند واعتماد کامل به عهد وپیمانم …

توضیحات بیشتر »

آنکس که مصیبت دید, قدرعافیت را داند

پادشاهی با نوکرش درکشتی نشست تاسفرکند, از آنجا که آن نوکرنخستین باربود که دریارا می دید وتا آن وقت رنجهای دریانوردی را ندیده بود, ازترس به گریه وزاری ولرزه افتاد وبی تابی کرد, هرچه اورا دلداری دادند آرام نگرفت, نا آرامی او باعث شد که آسایش شاه رابرهم زد, اطرافیان …

توضیحات بیشتر »

رازواژگونی تخت وتاج شاه ظالم

پادشاهی نسبت به ملت خودظلم می کرد، دست چپاول برمال وثروت آنها درازکرده وآنچنان به آنان ستم نموده که آنها به ستوه آمدند وگروه گروه از کشورشان به جای دیگر هجرت می کردند, وغربت را برحضور در کشور خود ترجیح دادند. همین موضوع موجب شد که از جمعیت بسیارکاسته شود …

توضیحات بیشتر »