فریدون نخستین پادشاه کیانی که فرّه ایزدی داشت روزی به شکار رفته بود, ناگاه نگاهش به آهویی زیبا افتاد چنان جذب گردن زیبا, گوش لطیف وچشم دل انگیزش شدکه نتوانست بدو تیراندازد وخواست اورا به هرصورت که هست شکارکند, هرچه اسب تیز تک خود را جولان داد وتیرانداخت بدو نرسید, در این وقت باگوش جان شنید که تیر به او گفت:
صورت خدمت, صفت مردمیست خدمت کردن شرف آدمیست
نیست بَرِ مردم صاحب نظر خدمتی از عهد پسندیده تر