شرف لازم حکیم ابومنصور قطران عضدی تبریزی از مشاهیر شاعران ایران در قرن پنجم هجری است. قطران تبریزی پیشرو فارسی گویان آذری زبان بود. نسخهی دیوان او به خط انوری در سال 529هـ.ق. نوشته شده است که در کتابخانهی آقای جعفر سلطانالقرایی است. او از طبقهی دهقانی به شاعری روی آورد. این شعر او گویای این حقیقت است:
یکی دهقان بدم شاها, شدم شاعر ز نادانی
مرا از شاعری کردن, تو گرداندی به دهقانی
لقب او فخرالشعراست. امّا دولتشاه او را امامالشعرا مینامند و تخلص او را قطران میداند. امّا در اصل میتوان گفت, او دیلمی جبلی بود, امّا در تبریز زندگی میکردن او در شادیآباد تبریز پا به عرصهی شاعری گذاشت. از معاصران او ناصرخسرو قبادیانی بود که در سفر خود به تبریز چهار سال بعد از لزلهی مهیب تبریز به ملاقات قطران تبریزی میرود. قطران در دیدار با این شاعر بزرگ ایران و این دانشمند غریبه از زلزلهی تبریز تعریف میکند. روح حساس و کنجکاو شاعر از این واقعه آشفته میشود. ناصرخسرو دربارهی قطران چنین میگوید: او را در حال مطالعهی کتابهای شاعران شرق دیده است که از لحاظ زبان دری مشکلاتی داشت. قطران برای رفع آن از ناصرخسرو کمک گرفت. او لهجهی ایرانی آذری داشت و به زبان فارسی علاقه نشان میداد. بنابراین جزو شاعران زبان فارسی به حساب میآید.
نام: شرف الزمان حکیم ابومنصور قطران عضدی تبریزی
متخلص: قطران
لقب: فخرالشعرا، امامالشعرا
آثار: قصاید، ترجیعات، رباعیات و غزلیات
مقبره: مقبرةالشعرا «تبریز»
قطران شعری نیکو میگفت, امّا در زمان ملاقات با ناصرخسرو زبان فارسی نمیدانست. دیوان دقیقی را با اشکل میخواند, از این بابت خود را مدیون شاعری چون ناصرخسرو و قبادیانی میدانست, زیرا در یادگرفتن زبان فارسی به قطران کمک زیادی کرد. در سال 410-450 که امیر ابومنصور فرمانروای تبریز بود, قطران از گنجه به نزد او رفت و در خدمت فرمانروایان آذربایجان درآمد. او شاعری نیکوسخن بود, طوری که لطافت و روانی کلام و معانی دلپذیر غزلهایش دل هر خوانندهای را به لرزه در میآید. نخستین کسی که در آذربایجان به فارسی سخنوری کرده است, اوست. به حق او را یکی از شاعران مفتدای آذری زبان باید دانست. این شاعر تبریزی در وصف زلزلهی تبریز که در سال 434 رخ داد این شعر زیبا را سرود:
نبود شهر در آفاق خوشتر از تبریز
به ایمنی و بهمال و نیکویی و جمال
ز ناز و نوش, همه خلق بود نوشانوش
ز خلق و مال و همه شهر بود مالامال
خدا به مردم تبریز برفکند, فنا
فلک به نعمت تبریز برگماشت زوال
فراز گشت نشیب و نشیب گشت فراز
رمال گشت جبال, جبال گشت رمال
بسا سرای که نامش همی بسود فلک
بسا درخت که شاخش همی بسود هلال
مقبره انوری – مقبرةالشعرا، تبریز
او طی سالیان دراز شاعر دربارهای محلی آذربایجان بود. او سالها بیمار بود و همیشه نگران بود. این شاعر دلها, به شیوهی استادان خراسانی شعر میسرود. ناگفته نماند, قطران اولین شاعری آذری زبان فارسی گوی بود و به این افتخار میکرد که جزو اولینها بود:
هر دو درگه را یکی بینم, همی چون بنگرم
من چو ایدر باشم, آنجایم چو آنجا ایدرم
ور به دولت روزگار از چرخ تند درد سرم
خادم این درگهم جاوید و خاک آن درم
بخشی از معرفی شاعر آسمانی «انوری»:
انوری در نمیهی دوم قرن ششم هجری به دنیا آمد. او ستایشگر معروف سلطان سنجر سلجوقی بود. فضل, دانش و توانایی او در قصیدهسرایی مشهور است. انوری در علوم عصر خود خبره و در شعر و ادب, منطق و موسیقی, نجوم, علم الهی, ریاضی و حکمت آگاه بود.
مطالعه ی بیشتر: مطالعه