همدانی از شاعران اواسط قرن پنجم, معاصر طغرل بیک سلجوقی است. او در اواخر قرن چهارم هجری چشم به جهان گشود. همیشه در این فکر بود که خداوند انسان را به عدل و احساس امر میکند. ترانههایش را با لهجهی لری سرود. شعرهایش بسیار لطیف، با عواطف رقیق و معانی دلانگیز میباشد. این عارف قرن پنجم با این که بر عربی تسلط کامل داشت، برای زنده نگهداشتن ادبیات ملّی مانند فردوستی خدمت مؤثری کرده است. او با چشم دل به طبیعت نگریست. آتش عشق، دل سرکش او را سوزاند. او از سوز دل فریاد برآورد:
مگر شیر و پلنکی ای دل، ای دل
به مو دایم چه جنگی ای دل، ای دل
اگر دستم رسد، خونت وریژم
ببینم تا چه رنگی، ای دل، ای دل
نام: باباطاهر عریان
متخلص: باباطاهر
آثار: دوبیتی های باباطاهر
مقبره: همدان
نام او طاهر است و لقبهای زیادی دارد. از بین آنها بابا و عریان از همه مشهورتر است. بابا به معنای بزرگ و جد است و به پیران طریقت اطلاق میشود. او به دلیل رها بودن از تعلقات، قید و بندهای دنیایی و عدم توجه به مادیات به عریان معروف شده است. او مذهب اثنیعشری داشته است و این دوبیتی حکایت از این مسئله دارد:
از آن روزی که ما را آفریدی
به غیر از معصیت چیزی ندیدی
خداوندا به حق هشت و چارت
ز مو بگذار, شتر دیدی ندیدی
آرامگاه پیشین باباطاهر، همدان – منبع تصویر: ویکی پدیا
زندگی ساده و دور از جنجالی او باعث شد, تا گمنام بماند. اطلاعات ما در بارهی تولد و مرگ او بسیار اندک است. برخی او را همدانی و برخی هم لرستانی میدانند. امّا به احتمال زیاد او همدانی بود. زیرا در یکی از دوبیتیهایش به همدانی بودن خود اشاره دارد:
من آن اسپید بازم همدانی
که لانه دارم, اندر که نهانی
به بال خود پرم کوهان به کوهان
به چنگ خود کنم نخجیر باقی
نام پدرش فریدون است و او در دوبیتی زیر این را عنوان میکند:
عزیزا مردی از نامرد نایی
فغان و ناه از بیدرد نایی
حقیقت بشنو از پور فریدون
که شعله از تنور سرد نایی
در کنار قبر باباطاهر در همدان معشوقهی او فاطمه قرار دارد. اختر تابناک ادب و عرفان ایران در شمال غربی شهر باستانی همدان در خاک آرامیده است.
بخشی از معرفی شاعر آسمانی «خیام»:
خیام از شاعران مشهور ایران، در عصر سلجوقی است. تخلص این شاعر گرانمایه ابوالفتح عمر بن ابراهیم الخیامی خیام است. خیام به معنی خیمهدوز است. او از نیشابور خراسان پا به عرصهی وجود گذاشت. تاریخ تولدش معلوم نیست. در سال 467هـ.ق. از جانب مالکشاه و خواجه نظامالملک برای اصلاح تقویم ایرانی معروف به جلالی دعوت شد، در این هنگام او ریاضیدان معروفی بود. نظامی عروضی خیام را ححتالحق مینامند. او با خیام در بلخ در سال506هـ.ق. ملاقات کرد. از وی شنید که میگفت: «گور من در مکانی باشد که هر بهاری، شمال بر من گلافشانی کند.» این سفارش خیام با زندگی و روحیهی او سازگار است.
مطالعه ی بیشتر: مطالعه