عبدالرحمان جامی از نویسندگان و شعرای فاضل خراسان در قرن نهم هجری است. او از دودمان امام محمّد شیبانی است و از نظر فصایل انسانی و در شعر و شاعری سرآمد بود. پدر جامی از محلهی دشت اصفهان بود. او از دست ترکات رخت بر خراسان کشید و در هرات چشم از جهان فروبست. او یکی از مثنویهای خود را به افتخار عبیدالله احرار پیشوای سلسلهی نقشبندیه تحفهالاحرار نام نهاد. تعداد آثار او را 99عدد میدانند.
او در روزگار خود با احترام زندگی کرده و شاعر, عارف, دانشمند و نامدار است و آثار معتبری نیز دارد. از نظر شفاعت و پایمردی در نزد پادشاه قدرتمند و ادبپرور تیموری، سلطان حسین از شهرت و اعتبار خاصی برخوردار بود. تا آنجا که پادشاه در روز درگذشت جامی سر جنازه او حاضر شد و گریه کرد. در تشییع تابودت او، پادشاه دستور داد، نموداری از عزت و پایگاه بر سنگ قبر وی حک کنند.
نام: نورالدّین عبد الرّحمن بن احمد بن محمّد
متخلص: جامی
لقب: خاتم الشعرا
آثار: هفت اورنگ
مقبره: تربت جام
وزیر سلطان حامی علم و ادب بود و جامی نسبت به او احترام خاصی داشت. او در هفت اورنگ حکایتهای گوناگونی بیان میکتد که مانند تمثیل به منظور بیان هدف، تأیید و تأکید است.
همه ذرات، مست عشق توانند
پای کوبان دست عشق تواند
چه شود کز خودم خلاصی دهی
جام از بادههای خاص دهی
برهانی جنان ز خویشتنم
که نیابم خبر ز خود که منم
این حکایت عاشقانهی جامی زمینهی پرورش اندیشههای عرفانی است و با زبانی نرم و دلنواز به کار رفته است. در نظر این عارف نامی آنجا که از عشق گفتگو باید کرد، از الفاظ و کلام نرم و بهجا نیز باید استفاده کرد تا سخن دلنشین شود. به عقیدهی او ترکیب خودی آهنگ کلمات و حسن ترکیب آنها از عواملی است که باعث دلپذیر شدن سخن میشود. کلمات باید عواطف و احساسات خواننده را به هیجان در آورد.
گویند امیر اسماعیل صفوی شهر هرات را تسخیر میکند و دستور میدهد تا هر جا نام جامی را ببینند نقطهی بالای جیم را برداشته و جامی را خامی بنویسند. هاتفی خواهرزادهی جامی از این مطلب ناراحت شده و چنین شعری میسراید:
بس عجب دارم ز انصاف شه کشورگشای
آن که عمری بر درش گردون غلامی کرده است
کز برای خاطر جمعی لوند ناتراش
نقطهی جامی تراشیدهست و خامی کرده است
جامی به آنچه مینوشت، ایمان داشت. او مانند متظاهران نبود که درظاهر اظهار دیانت کند و در باطن دیگری باشد. او متواضع و فروتن بود. باید دانست هرکس صفتی که خود واجد آن است را به دیگری نسبت میدهد و مردم را نیز همانند خود میپندارد. در واقع آن کس که او را منافق میدانست خود نیز داری چنین صفتی بود. در آن روزگار شاعران مانند روزنامهنگار امروزی بود. او ناگریز بود, پردهی گزاف گویان را با شعرهای آتشین خود بدرد. جامی در 18 محرم سال 898هـ.ق. در هرات چشم از جهان فروبست.
مزار او قبلهی حاجات و کعبهی مراد مردم هرات است. مردم هرات روز شنبه به زیارت مزار او میروند. لوح کتیبهای در مرقد مولانا جامی نوشته شده است که از این قرار است. کاشف اسرار علوم, بلبل خوش آهنگ بهارستان بلند نامی، قطبگرامی وبه چندین جملهی عربی آراسته است.
بخشی از معرفی شاعر آسمانی «رودکی»:
سمرقند شاعری در خود پرورش داد، که به زبان فارسی با شعرهای بلند و روان سخن میگفت، او آوازی دلنشین داشت. صدای گیرایش در لطافت و زیبایی همتا نداشت. مهارت او در نواختن چنگ زبانزد همگان بود. در حقیقت میتوان گفت، تاریخ ایران چنین مردان بزرگ را کمتر در خدو دیده است.
مطالعه ی بیشتر: مطالعه