شمس تبریزی از صوفیان ایرانی مسلمان مشهور سده هفتم هجری است. سخنان وی را که در مجالس مختلف بر زبان آورده، مریدان گردآوری کرده اند که به نام «مقالات شمس تبریزی» معروف است.
این شاعر عاشق سفر بود و عمر را به سیر و سیاحت می گذرانید و در یک جا قرار نمیگرفت، آنچنان که به روایت افلاکی «جماعت مسافران صاحبدل او را پرنده گفتندی جهت طی زمینی که داشته است.» شمس تبریزی در ۲۶ جمادی الثانی ۶۴۲ به قونیه رسید. با مولوی ملاقات کرد و با شخصیت نیرومند و نفس گرمی که داشت مولانا را دگرگون کرد. تا پیش از دیدار شمس تبریزی، مولوی از عالمان و فقیهان و اهل مدرسه بود. در آن زمان به تدریس علوم دینی مشغول بود، و در چهارمدرسه معتبر تدریس می کرد و اکابر علما در رکابش پیاده میرفتند.
با دیدار شمس الدین، مولوی لباس عوض کرد، درس و وعظ را یکسو نهاد و اهل وجد و سماع و شاعری شد. برای مردم قونیه مخصوصاً پیروان مولانا تغییر احوال او و رابطه میان او و شمس تبریزی تحمل ناکردنی بود. عوام و خواص به خشم آمدند، مریدان شوریدند، و همگان کمر به کین او بستند. شمس الدین بعد از شانزده ماه در ۲۱ شوال ۶۴۳ بیخبر قونیه را ترک کرد. اندوه و ملال مولوی در آن ایام بی کرانه بود.
سرانجام نامهای از شمس رسید و معلوم گشت که او در شام است. مولوی فرزند خود سلطان ولد را با بیست تن از یاران برای باز آوردن او فرستاد. شمس تبریزی در ۶۴۴ با استقبال باشکوه به قونیه بازگشت. محفل مولوی غرق شور و شادی و وجد و سماع شد. روز 7 مهر در تقویم رسمی ایران روز بزرگداشت شمس تبریزی است.
نام: محمّد بن علی بن ملک داد تبریزی
متخلص: شمس
لقب: شمس الدین، شمس تبریزی
آثار: مقالات شمس تبریزی
مقبره: خوی
از زندگی این شاعر و احوال شخصی او تا آنگاه که مقالات شمس کشف شد خبر مهمی دردست نبود. قدیمیترین مدارک درباره شمس، ابتدانامه سلطان ولد و رساله سپهسالار است که گفته «هیچ آفریدهای را برحال شمس اطلاعی نبوده چون شهرت خود را پنهان میداشت و خویش را در پرده اسرارفرومی پیچید». در کتاب مقالات اگرچه شمس تبریزی به شرح احوال و معرفی پیشینه خود نپرداخته است امّا میتوان او را ازمیان توصیفات و خاطرات بازشناخت، توصیفاتی که او به مناسبتهای گوناگون درباره افراد و اقوال مطرح میکند.
درباره پدر و مادر شمس الدین آن قدر میدانیم که او در مقالات آنها را به نازک دلی و مهربانی توصیف میکند و اینکه آنها شمس تبریزی را نازپرورده کرده بودند: «این عیب از پدر و مادر بود که مرا چنین به ناز بر آوردند.» شمس تبریزی درجایی درباره پدرخود میگوید: «نیک مرد بود… الا عاشق نبود، مرد نیکو دیگر است و عاشق دیگر…» «پدر از من خبر نداشت. من در شهر خود غریب، پدر از من بیگانه، دلم از او میرمید. پنداشتمی که بر من خواهد افتاد. به لطف سخن میگفت، پنداشتم که مرا میزند، از خانه بیرون میکند»
این شاعر در محضر استادانی چون شمس خونجی تحصیل میکرده است. او سپس به سیر و سلوک پرداخت و در نزد پیران طریقت، بزرگانی چون پیر سله باف و پیر سجاسی، به کسب معرفت پرداخت. شمس چنانکه از مقالات او بر میآید از برخی از بزرگان زمان خود نیز تأثیر پذیرفتهبود، و از آن میان نامهای شهاب هریوه (اندیشمند خردگرا)، فخر رازی، اوحدالدین کرمانی و محیالدینابن عربی در مقالات شمس آمده است.
بخشی از معرفی شاعر آسمانی «نظامی گنجوی»:
حکیم جمالالدین ابو محمّد الیاس ابن یوسف نظامی در سال 530هـ.ق. در گنجه متولد شد. در سال 619هـ.ق. در همان شهر دار فانی را وداع گفت. منظومههای لیلی و مجنون, مخزنالاسرار، بهرامنامه، یا هفتپیکر، خسرو و شیرین، اسکندرنامه(شرفنامه و اقبالنامه) که به تمام این مجموعهها خمسهی نظامی یا پنج گنج گوینده، همه از سرودههای باارزش او و از شاهکارهای ادبی ایران است. دیوان اشعار او هم شامل غزلها و قصیدههای بسیار زیباست.
مطالعه ی بیشتر: مطالعه