احتمالاً زادگاه صائب اصفهان است. او در جوانی به زیارت خانهی خدا رفت. و در حدود 36سالگی به هند، هرات و کابل رفت. و به پیشگاه پادشاه ادبپرور هند رسید. امّا در سال 1039 دو سال بعد پدر پیرش به هند رفت و خواستار بازگشت صائب به شهر و دیار خود شد. او به پاس حرمت پدر در صدد کسب اجازه از شاه برآمد امّا حدود سه سال نتوانست برگردد. او در زمان شاه عباس ثانی منصب ملکالشعرایی یافت و حدود ربع قرن در این مقام باقی ماند. در 67سالگی مورد بیمهری شاه سلیمان قرار گرفت و این امر باعث گردید شاعر در کنج عزلت باشد. او حدود 76سالگی چشم از جهان فروبست. او یکی از بلنداندیشهترین و تواناترین شعرای ایران در مصور کردن افکار رقیق در قالب الفاظ است.
نام: میرزا محمّدعلی صائب تبریزی
متخلص: صائب تبریزی
لقب: ___ ___ ___
آثار: قندهارنامه، دوبیتی های صائب
مقبره: اصفهان
صائب دریای جاویدان اندیشه و زیبایی و به راستی از گنجینهای بیکران سخن منظوم ادبیات فارسی است. صائب در ایام اوج قدرت صفویه در زمان پادشاهی شاه عباس بزرگ جوانی سخنگو بود. در این زمان مردم با راه و روش فرنگی نیز آشنا شدند. در زورگار او قهوهخانهها تأسیس شدند. در قهوهخانه در حضور او مینشستند و مشاعره میکردند. صائب از شاعر این دوران بود. امّا مداح نبود. شعر و شاعری مردمی شده بود. او در غزلهایش از شاعران قدیم و معاصر با مهر و وفا یاد میکند. و میگوید «ستاره سوختگان قدردان یکدیگریم».
صائب به زبان مردم و برای مردم شعر میگفت. از زبان محاورهیعامه و از تعبیرات مردم کوچه و بازار بهره میجست. قبل از او سعدی، حافظ و عبید زاکانی با احتیاط قدم در این راه نهاده بود.
صائب ستایشگر نیکی و پاکی و مهربانی و اخلاق والای انسانی است. او به ژرفنای جان و روان آدمیان میاندیشید و زشتیها را با علت آنها درمییابد. شعر او دستورالعمل زندگی است. او بیان دلنشین و قانعکننده دارد. مقام و منزلت والای او چنان است که بعداز حافظ هیچ شاعری به این شهرت نرسیده است. شعرهای پرمغز او چنان جاذبهای داشت از مرزهای کشور گذشته و قاطعترین سلاح نفوذ فکر و فرهنگ ایرانی شده است.
صائب دریای جاویدان اندیشه و زیبایی و به راستی از گنجینهای بیکران سخن منظوم ادبیات فارسی است. صائب در ایام اوج قدرت صفویه در زمان پادشاهی شاه عباس بزرگ جوانی سخنگو بود. در این زمان مردم با راه و روش فرنگی نیز آشنا شدند. در زورگار او قهوهخانهها تأسیس شدند. در قهوهخانه در حضور او مینشستند و مشاعره میکردند. صائب از شاعر این دوران بود. امّا مداح نبود. شعر و شاعری مردمی شده بود. او در غزلهایش از شاعران قدیم و معاصر با مهر و وفا یاد میکند. و میگوید «ستاره سوختگان قدردان یکدیگریم».
صائب به زبان مردم و برای مردم شعر میگفت. از زبان محاورهیعامه و از تعبیرات مردم کوچه و بازار بهره میجست. قبل از او سعدی، حافظ و عبید زاکانی با احتیاط قدم در این راه نهاده بود.
صائب ستایشگر نیکی و پاکی و مهربانی و اخلاق والای انسانی است. او به ژرفنای جان و روان آدمیان میاندیشید و زشتیها را با علت آنها درمییابد. شعر او دستورالعمل زندگی است. او بیان دلنشین و قانعکننده دارد. مقام و منزلت والای او چنان است که بعداز حافظ هیچ شاعری به این شهرت نرسیده است. شعرهای پرمغز او چنان جاذبهای داشت از مرزهای کشور گذشته و قاطعترین سلاح نفوذ فکر و فرهنگ ایرانی شده است.
از پختگی است عاشق اگر گریه کم کند
خونابه است شاهد خامی کباب را
او شاعر تکبیتیهاست. ادوارد براون در مورد تکبیتیهای صائب میگوید: «من سالها تکبیتیهای زیبایی از گوشه و کنار فراهم ساختم و سرانجام که دیوان صائب به دستم رسید همهی آنها را در آن یافتم.
صائب در رفاه کامل و ثروت بود. که ملیحای سمرقندی شاعر سیاح در وصف عمارت و باغ او در عباسآباد اصفهان میگوید: «زبان من از عهدهی وصف رفعت و عظمت قصر میرزا صائب برنمیآید. باید شنونده خود برود و آن شکوه و جلال را به چشم خود ببیند.»
همهی اشعار او از سخن عبرتآموز نهفته است. باید او را شاعر تفکر و اندیشه و فیلسوف و حکیمپیشه نامید. او را میتوان پایهگذار شعر اردو نامید. هندیهها در مدت هفت سال زندگی صائب در آن جا اورا از نزدیک شناختند. این شاعر متواضع و شکستهنفس بود.
جوانی او در ایاه شاه عباس بزرگ در اوج قدرت صفویه بود. زندگی او در عصر طلایی شاه عباس بزرگ به جویندگی و پویندگی گذشت. او در اوج کمال شاعری به ایران بازگشته بود. در این دور گردباد فتنه از هر سور روان بود. در سال1039 حتی یک انسان, خانه و درخت هم بر شهره همدان برجای نبود. شعر صائب تجلی وضع و حال روزگارش بود.
پیش از این بر رفتگان افسوس میخوردند خلق
میخورند افسوس در ایام ما بر ماندگان
واعظ قزوینی شاعر همعصر صائب در رثاه او این شعر را سرود:
شد صائب از این جهان ویران صد حیف
زآن در ثمین بحر عرفان صد حیف
گفتند به ناله بلبلان تاریخش
ای حیف زآن هزاردستان صد حیف
انجمن آثار ملی در سال 1344 قبر صائب را بازسازی کردند. امّا تا سال 1317 قبر او نامشخص بود.
بخشی از معرفی شاعر آسمانی «فردوسی»:
بیشک ستارهی آسمان ادب ایران، ماه درخشان سرزمین توس و خورشید بیهمتای فرهنگ ایران فردوسی است. او در سال 329 یا 330هـ.ق. در منطقهی توس و در روستای پاز به دنیا آمد. از دهقانان توس، از طبقهی صاحبمقام و از ایرانیان اصیل بود. به سنت و فرهنگ ایران دلبستگی عمیقی داشت. او زندگی مرفه و آسودهای داشت. به قول نظامی «شوکتی تمام داشت». فردوسی در هنگام مرگ دقیقی 35 سال بیشتر نداشت.
مطالعه ی بیشتر: مطالعه