نزاع چهارنفربرسرانگور

5/5 - (1 امتیاز)

چهارنفر, باهم دوست بودند, عرب, ترک, رومی وایرانی, مردی به آنها یک دینارپول داد. ایرانی گفت: «انگور» بخریم وبخوریم. عرب گفت: نه!! من «عنب» میخوام, ترک گفت: بهراست «اُزوم» بخیریم. رومی گفت: دعوانکنید!! استافیل می خریم, آنها به توافق نرسیدند. هرچند همه آنها یک میوه, یعنی انگورمی خواستند. از نادانی مشت برهم می زدند. زیرا راز ومعنای نامهارا نمی دانستند. هرکدام به زبان خود انگورمی خواست. اگریک مرد دانای زبان دان آنجا بود, آنهارا آشتی می داد ومیگفت من با این یک دینارخواسته همه ی شمار می خرم, یک دینارهرچهارخواسته شمارابرآورده می کند. شمادل به من بسپارید, خاموش باشید. سخن شماموجب نزاع ودعوااست, چون معنای نامها را می دانم اختلاف شماها درنام است ودرصورت, معنا وحقیقت یک چیزاست.

درباره ی caffeinebookly

مطلب پیشنهادی

مشاهده یک فیل وچند برداشت

سرزمین هندجای فیل است وهندیان ازقدیم به فیل بانی وآموزش پیل ونمایش آن معروف بودند. …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *